سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تورو من چشم در راهم شباهنگام.

شدم دختری که با سکوتشـــــ سنگـــ ــــــر میگیره


چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم ، به سر سودای آغوش تو دارم
نگفتی مهتاب امشب چه زیباست ، ندیدی جانم از غم ناشکیباست
چرا رفتی؟ چرا؟ من بی قرارم ، به سر سودای آغوش تو دارم
خیالت گرچه عمری یار من بود، امیدت گرچه در پندار من بود
بیا امشب شرابی دیگرم ده ، ز مینای حقیقت ساغرم ده
چرا رفتی، چرا؟ من بی قرارم ، به سر سودای آغوش تو دارم
چرا رفتی؟ چرا؟ من بیقرارم ، به سر سودای آغوش تو دارم
نگفتی ماهتاب امشب چه زیباست ، ندیدی جانم از غم ناشکیباست
چرا رفتی؟ چرا؟ من بی قرارم ، به سر سودای آغوش تو دارم
دل دیوانه را دیوانه تر کن، مرا از هر دو عالم بی خبر کن
دل دیوانه را دیوانه تر کن، مرا از هر دو عالم بی خبر کن ، بی خبر کن
بیا امشب شرابی دیگرم ده، ز مینای حقیقت ساغرم ده
چرا رفتی، چرا؟ من بی قرارم
چرا رفتی، چرا؟ من بی قرارم
به سر سودای آغوش تو دارم


یکشنبه 93/2/7 | 3:33 عصر | رهگذر | نظر

ghalebhaa