سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تورو من چشم در راهم شباهنگام.

شدم دختری که با سکوتشـــــ سنگـــ ــــــر میگیره

چقدر سخت است منتظر کسی باشی که هیچ وقت فکر آمدن نیست. . .


پنج شنبه 93/1/28 | 11:46 صبح | رهگذر | نظر

هر صبح پلکهایت فصل جدیدی از زندگی را ورق می زند
سطر اول همیشه این است : خدا همیشه با ماست . . .
پس دوست عزیز بخوانش با لبخند


دوشنبه 93/1/25 | 4:48 عصر | رهگذر | نظر

خداوندا
دنیای آشفته ی درونم را که تنها از نگاه تو پیداست ، با لالایی مهربان خود ، آرام کن
تا وجود داشتن و بودن را به زیبایی احساس کنم . . .


دوشنبه 93/1/25 | 4:46 عصر | رهگذر | نظر

قربون خدای بزرگم برم که اگه خطا کنم
نهایت قهرش بین دو اذانه
دوباره صدام میکنه ، خدا عشق است . . .


دوشنبه 93/1/25 | 4:45 عصر | رهگذر | نظر

 

... غصه دیوانه ام  میکند ...

وقتی تورا دست به سینه دیدم 

من تمام راه را برای  آغوش تو دویده بودم...


 


یکشنبه 93/1/24 | 3:41 عصر | رهگذر | نظر

لعنت به خیابان هایی که ...

فروختن "مواد" در آن "آزاد" است ،

اما گرفتن "دستان" کسی که دوستش داری ...

در آن "جرم" است !!!

 


یکشنبه 93/1/24 | 3:34 عصر | رهگذر | نظر

 

بغض سنگین مرا  دیوار می فهمد فقط

جنگجویی خسته از پیکار می فهمد فقط

زندگی بعداز تورا آن بی گناهی که تنش

نیمه جان ماندست روی دار می فهمد فقط

سعی کردم بهترین باشم... نشد، درد مرا

غنچه ای پژمرده در گلزار می فهمد فقط

غیر لیـــــلا رنج مجـــــــنــون را نمی فهمد کسی

آنچه آمد بر سرم را یار می فهمد فقط

حرف , بسیار اما هیچ کس همدرد نیست

حس عاشق بودنم را خار می فهمد فقط

حرف دکترها قبول آرام  می گیرم ولی

حرف یک بیمار را بیمار می فهمد فقط

تشنه ی یک لحظه دیدار تو ام...حال مرا

روزه داری لحظه ی افطار می فهمد فقط !!


پنج شنبه 93/1/7 | 10:38 صبح | رهگذر | نظر

ghalebhaa